توضیحات
کتاب نیمه تاریک وجود (The Dark Side Of The Light Chaser) اثر دبی فورد و ترجمه نفیسه علی مددی از انتشارات یوشیتا
معرفی کتاب نیمه تاریک وجود
دبی فورد، نویسنده معروف و برجسته آمریکایی، در کتاب نیمه تاریک وجود که یکی از پرفروشترین آثار نیویورک تایمز است، به شما راهنمایی میدهد تا با تمرکز بر روی شناسایی بهتر و بیشتر سایه و ضمیر ناخودآگاه خود، تواناییها و مهارتهای خود را بهبود بخشیده و به رشد و پیشرفت خود بپردازید.
درباره کتاب نیمه تاریک وجود
از کودکی، ما یاد گرفتهایم که انسانهای خوب هیچ ویژگی منفی ندارند و برای پذیرش از سوی خانواده و دیگران، تمایل داشتهایم که ویژگیهای منفی خود را پنهان کنیم. این ویژگیها به گونهای درونمان نفوذ کردهاند که حتی از خودمان نیز مخفی شدهاند. ما به عنوان انسانها، همه ویژگیهای منفی را در وجود خود داریم. باید هرگز به خودمان قول ندهیم که این ویژگی را در خود نداریم، زیرا حتی اگر در حال حاضر این ویژگی را نداشته باشیم، ممکن است در گذشته یا آینده آن را تجربه کنیم. این ویژگیهای منفی، جزء نیمه تاریک وجود ما هستند و باید قضاوت خود و دیگران نسبت به آنها را کمتر کنیم. اگر از دیدن یک ویژگی منفی در دیگران ناراحت میشویم، در حال انکار آن هستیم. با پذیرش این ویژگیها و جلوگیری از انکار آنها، دیگر تحت تأثیر دید دیگران قرار نخواهیم گرفت. با مطالعۀ کتاب نیمه تاریک وجود متوجه میشوید که حتی در اتفاقات بد زندگیتان، چیزهای قابل یادگیری و توسعه وجود دارد. شما متوجه میشوید که برای رشد و پیشرفت، نیاز است این انواع تجربیات را پذیرفته و از آنها درس بگیرید. با باور کردن به این موضوع، شما قادرید که هر اتفاقی را در زندگی خود بپذیرید و نه خودتان و نه دیگران را به خاطر آن سرزنش نکنید.
درباره دبی فورد
دبی فورد (Debbie Ford) نویسندهای با زخمهایی عمیق بود. او بعد از تجربهی تلخ طلاق والدینش خودش را مقصر میدانست و به همین خاطر به دام اعتیاد افتاد. دبی تمام دهه ی بیست سالگی اش را در تلاش بود تا خودش را از تاریکی های زندگی اش رها کند. او درنهایت درمان شد و در مسیر موفقیت قدم گذاشت، همان مسیری که سالها تلاش کرد تا آن را به دیگران هم نشان بدهد. در همین مسیر بود که دبی فورد تصمیم گرفت کتابهای خودیاری بنویسد تا تجربیاتش از اثر سایه را با دیگران درمیان بگذارد.
این اثر در سالی که انتشار یافت، عنوان پرفروشترین کتاب سال را به دست آورد.
بخشی از کتاب نیمه تاریک وجود
در برخی از قسمت های کتاب نیمه تاریک وجود می خوانیم :
هنگامیکه این حقیقت را بپذیریم که هر یک از ما دارای تمامی صفات جهان هستی هستیم، دست از تظاهر به همه چیز نبودن برمیداریم. بسیاری از ما آموختهایم که با دیگران متفاوت هستیم. برخی از ما خود را بهتر از دیگران میدانیم و بسیاری از ما احساس بیلیاقتی میکنیم. زندگی ما با این قضاوتها شکل گرفته است. همین قضاوتها باعث میشود که بگوییم: «من مثل تو نیستم.» اگر سفید پوست باشید فکر میکنید که با سیاهپوستها تفاوت دارید. اگر سیاهپوست باشید تصور میکنید که با آسیاییها و اسپانیاییها متفاوت هستید. یهودیان باور دارند که با کاتولیکها تفاوت دارند و حزب محافظهکار نیز تصور میکند که با حذب لیبرال متفاوت است.
فرهنگ به ما قبولانده است که ما از اساس با بقیه تفاوت داریم. همچنین تعصبات را از خانواده و دوستانمان آموختهایم. «من و شما با هم تفاوت داریم چرا که شما چاق و من لاغر هستم، من باهوش و شما کمهوش هستی. من ترسو و شما شجاع هستی. من آرام و شما پرخاشگر هستی. من با صدای بلند حرف میزنم و شما با صدای آرام.» این عقاید باعث شده که خود را از دیگران تافتۀ جدا بافته بدانیم. این عقاید موانع درونی و بیرونی بسیاری را در سر راه پذیرش کل وجودمان قرار داده و باعث نشان دادن انگشت اتهام به سمت دیگران شده است.
نکته اصلی، درک این مسئله است که ما چیزی را که نیستیم، نمیتوانیم ببینیم و درک کنیم. اگر دارای یک ویژگی خاص در وجود خود نباشیم، قادر به تشخیص آن در وجود دیگران نیستیم. اگر شجاعت یک فرد را تحسین میکنید، دلیل آن بازتاب شجاعت درون شماست. اگر فکر میکنید فردی خودخواه است، مطمئن باشید که شما هم توانایی بروز آن میزان از خودخواهی را دارید. اگر چه این ویژگیها را همیشه از خود نشان نمیدهیم، اما هر یک از ما توانایی بروز همۀ ویژگیها را دارد. ما بخشی از جهان کل هستیم که قابلیت بروز همه ویژگیهایی که میبینیم، قضاوت و تحسین میکنیم را داریم. همۀ ما صرف نظر از رنگ پوست، وزن و مذهب دارای همه ویژگیهای جهان هستیم. همۀ انسانها در این اصل یکسان هستند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.